با عـــــــــــــــــــــــــــــــین

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی

باد کردیم دوستان!

جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۱۳ ب.ظ

مشکل اصلی بچه حزب اللهی در ساختن کرسی های آزاد اندیشی،

برخورد امنیتی فلان نهاد و بهمان ارگان نیست!

مشکل اصلی اینجاست که ما تصور می کنیم،خیلی بلدیم!

به سبب همین تفکر،سریع به تفکر مخالف،انگ مغلطه،التقاط و ... میزنیم.

هر زمانی که توانستیم ادب مباحثه را رعایت کنیم،آن وقت است که تمام اندیشه ها در بستری مطمئن و عقلانی،به درستی صیقل پیدا می کنند و آن تفکر ناب متولد خواهد شد...

نظرات  (۳)

نمردیم و یه حرف حساب ازت شنیدیم
واااااااااااالا
خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
  • یک بیسواد افراطی منحرف
  • جمله آخر شما تایید رسمی تحقق آرزوی آمریکا برای عقلانی کردن رفتار انقلابی ایرانیها و حتی بسیجیها است! برای آنکه خلع سلاح شوید و متمدنانه رفتار کنید!!

    مرد حسابی؟
    کدام اندیشه کدام ؟ کدام صیقل؟ کدام کشک؟ کدام پشم؟ 
    مباحثه زمانی معنا دارد که دو طرف بدانند دقیقا اختلافاتشان چیست و اشتراکاتشان چیست. آن وقت می توانند بر پایه اشتراکاتشان با هم بحث کنند. 
    اما جایی که دو طرف از این اشتراکات و اختلافات اطلاع ندارند یا بدتر از آن، وقتی که یکی اط طرفین یا هر دو وانمود می کنند چیزی هستند که در واقع نیستند این بحثها مشتی ریاکاری و فریب است. 

    وقتی آقا اسم خودش را می گدذارد متدین و مذهبی اما تمام اندیشه اجتماعی و سیاسیش سکولار است شما نمی توانید با بحثی د اشته باشید. وقتی فلان شخصیت سیاسی یا اقتصادی یات نماینده مجلس هر شخصیت مدعی دیگری از اساس معتقد به جهان بینی مادی است و ارزش و هدف انسان را صرفا در تامین معاش می داند شما نمی توانید با او مثلا بر سر منافع ایستادگی بر سر انرژی هسته ای گفتگو کنید! چون از نظر او هر چه صرفه اقتصادی نداشته باشد بی ارزش است! چیزی هم به نام شرف و عزت و فاعده نفی سبیل را از بیخ قبول ندارد ولو مثل ابوترابی یک من ریش و دومن عمامه سرش هشته باشد.  اینها دشمن هستند و جایی برای بحث اخلاقی و تولد اندبیشه در برخورد با دشمن وجود ندارد. 
    ما هیچ نیازی به مباحثه نداریم. اختلافات ما بر اصل جهان بینی الهی و مادی و بر سر توحید است. لیکن داریم تعارف می کنیم و اتفاقا همین ادب لعنی و احترام گذاشتن به مقام و شخصیت و مثلا جایگاه علمی و..است که سبب شده حجاب شود تا درد اصلی را نبینیم. 
    این تعارفهای الکی را بریزید دور. ما هیچ مباحقه ای با امثال زیبا کلام و شیرازاد که هیچ ، با توکلی و ابوترابی هم نداریم. اینها هزار برابر بدتر از دهریین و مادیین و زنادقه زمان امام صادق علیه السلام هستند که علنا می گفتند خدا را از بیخ قبول ندارند. آن وقت می شد با آنها از اساس بحث کرد. چرا که صداقت شرط اول هر مباحثه واقعا علمی است. 

    اما چطور با منافق می شود بحث کرد؟ با کسی آنچه می نماید با آنچه اعتقاد دارد خیلی فرق دارد؟
    در اینجا باید گفت مسیر مباحثه مسیری اشتباه است. ابتدا تعارف و ادب و این ژستهای مثلا اخلاقی را دور بریزید. اگر اینکار را نکنید منافق شما را وارد لابیرینت خودش می کند و کاری می کند که مثلا به جای آنکه از بر سر اصل و هدف انقلاب فکر کنید به این فکر کنید و زور بزنید که مثلا فلان فایده اقتصادی احتماعی نگهداشتن دو سانتریفیوژ بیشتر چیست!! و این است انحراف واقعی و افتادن در تله ای که دشمن می خواهد. معنای گذیرش این تله هم این است که شما می پذیرید ارزش هر چیزی به صرفه اقتصادی آن است! 
    به کسی بگی داری مغالطه می کنی و مغالطه اش را توضیح بدی، و بگی این التقاط است و التقاط اش را توضیح بدهی، اشکالی نداره.

    مشکل اینجاست که حضرات دانشجو و حتی برخی طلاب!، نه منطق را درست بلدند که مغالطه را تشخیص بدهند و تبیین کنند، و نه اسلام را درست می شناسند که التقاط اسلام با غیراسلام را بازشناسند...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی