با عـــــــــــــــــــــــــــــــین

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی

من نگرانم!

پنجشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۴۲ ب.ظ

امت حزب الله

باید بمیرد،

زمانی که امام جامعه می گوید

"من نگرانم"...!

نظرات  (۱)

اصل این مذاکرات به معنای شکست است. مذاکره زمانی معنی دارد که دو نفر بر سر شیء ثالثی بخواهند با هم توافق کنند. اما اکر شما بخواهید از برای تعیین مدل و رنگ اتومبیلتان از همسایه اجازه بگیرید، دیگر اسم این روند مذاکره نیست. بلکه ذلت و بندگی است. ولو اینکه سر انجام با او به توافق هم برسید!

اگر غیرت داریم و هنوز ذره اعتقاد به اسلام و انقلاب اسلامی که ، بلکه هنوز ذره ای هویت انسانی برایمان مانده است اصلا باید فریاد بزنیم مساله داشتن یا نداشتن فن آوری هسته ای یک مساله کاملا داخلی ایران است و به شما چه ربطی دارد؟ اصلا کی گفته و کجای تعهدات هسته ای ایران در ان پی تی آمده است که است 6 کشور زورگو پلیس هسته ای دنیا هستند و ما باید به آنها حساب پس بدهیم؟ اصلا این گروه فقط در مقابل ایران معنی دارد و هیچ هویت حقوقی ندارد.
ما از همان زمان که پذیرفتیم که باید برای امور داخلی خودمان با این حضرات به اصطلاح مذاکره کنیم همه انقلاب خود ما را نفی کردیم و به خون همه شهدا پشت پا زدیم.


برای چه انقلاب کردیم؟ برای اینکه غنی سازی کنیم و فن آوری هسته ای داشته باشیم یا برای اینکه مستقل باشیم و هژمونی نظام سلطه را نفی کنیم و نه به شرق و نه به غرب حسساب پس ندهیم و صرفا هدفمان کسب رایت خدا و بنای جامعه توحیدی باشد؟
بیدیهی است که خواهید گفت هدف ما نفی هژمونی نظام سلطه بود. فن آوری هسته ای هم برای ما صرفا ابزاری بود که بتوانیم هر چه بیشتر مستقل شویم و روی پای خود بایستیم و محتاج ابرقدرتها نباشیم.
اما الان چه شد که کارمان به آفتابه خرج لحیم کشید؟ چرا داریم استقلال خود را می دهیم برای آنکه غنی سازی را حفظ کنیم؟

اصلا گیرم و سلم - فرض محال که محال نیست - آمریکا آمد و با همه حرفهای ما موافقت کرد و نه تنها تحریمها را برداشت که آنقدر با ما دوست شد که خودش آمد و به ما تاسیسات هسته ای داد! این دیگر حال ایده آل است! مگر نه؟
اما این حالت تازه یعنی رسیدن به همان جایی که در سال 57 با شاه بودیم!!! و همین مساله منشان می دهد که اصل پذیرش این به اصطلاح مذاکرات و نشستن با دشمنان بشر بر سر یک میز آنهم بر سریک مساله کاملا داخلی، یک سقوط آزاد دردناک در عرصه آرمانها بوده است.
خوب اینکار دقیقا تکرار همان اشتباه یاسر عرفات است. او هم اول اسراییل را به رسمیت شناخت و بعد به فکر رفتن توافقی خوب برای گرفتن قدس شرقی بود!! در حالی که اصل همان مذاکراتش عین خیانت به آرمان فلسطین بود.

ماجرای مذاکرات هسته ای دقیقا ماجرای لباس پادشاه است. و ما نیازمند مردمی هستیم با معصومیتی کودکانه و بی ترس از متهم شدن به حرامزادگی فریاد بزنند این لباس نیست و این پادشاه لخت است.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی