با عـــــــــــــــــــــــــــــــین

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی

ما پایین نشین ها!

چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۱۱ ب.ظ

بعد از اینکه از مشهد رفتم،

دو حالت امکان داشت!

1)مثل تمام دانشجو ها،خوابگاه بگیرم.(که داخل دانشگاه ما،عرف همین است)

2)با افرادی که از لحاظ فکری،

شباهت داشتیم،یک خونه اجاره کنیم.

طبیعتا من راهی نداشتم جز گزینه دوم!

مثل بچه های خیلی خوب رفتیم و شدیم مستاجر یک خونه قدیمی در جنوب شهر!

جایی که مثل بالاشهر نشین ها،سنگ فرش نداره!

جایی که مثل بالاشهر نشین ها،خبری از سگ های پاکوتاه نیست؛

هر حیوونی که اینجاست یک پا شیری ست برای خودش!

اینجا استخر های شیک نداره!

فقط کافی ست باروون بیاد.استخر هایی ساخته می شه به عمق تمامِ استخر های بالاشهر.

امنیت خیابون ها که حرف نداره!

زورگیر ها قول دادند که تا غروب آفتاب با کسی کار نداشته باشند.

خلاصه بگم.

زندگی در این مناطق بسیار لذت بخش است.

بنظرم تمام افرادی که دغدغه عدالت دارند،باید مدتی در چنین مناطقی زندگی کنند.

الان است که می فهمم حرف دل محمود احمدی نژاد چی بود!

الان است که می فهمم شبانه روز کار کردن برای چنین مردمی،

چه لذتی داره.

خدا حفظ کنه تمام مسئولین بالا شهر نشین را...

نظرات  (۲)

  • محمود مهاجری
  • داستان "انشا در مورد خانواده ی فقیر" رو شنیدید.
    عمق فاجعه رو خوب نشون میده.
    پاسخ:
    سلام.
    متاسفانه نشنیدم...
    منظور محمود مهاجری همان داستان است که معلم به شاگردانش گفته بود در مورد فقر انشا بنویسند. یکی از بچه ها که از خانواده ای بسیار پولدار بود اینطور نوشت:
    یک خانواده فقیر بودند. در این خانواده پدر فقیر بود. مادر فقیر بود. بچه ها فقیر بودند! باغبانشان فقیر بود! راننده شان فقیر بود!نگهبانشان فقیر بود!معلم گیتارشان فقیر بود! خلاصه همه فقیر بودند!!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی