با عـــــــــــــــــــــــــــــــین

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی

حکومت اسلامی

چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۲ ق.ظ

اولین مطلب از سلسله مطالب "حکومت اسلامی"

در بنگاه رسانه ای میدان 72:

آیا تشکیل جامعه اسلامی،مخصوص زمان حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه)است؟

نظرات  (۴)


اشتباه ما این است که زندگی کردن در خارج از حاکمیت امام را به عنوان یک
حقیقت پذیرفته و قبول کرده ایم و با این مساله کنار آمده ایم.

یکی شده انجمن حجتیه و می گوید ما کاری به سیاست نداریم و می رویم
سرخودمان را در لاک خودمان می کنیم و هر جمعه دعای ندبه می خوانیم! این
یک نوع پذیرش وضعیت حاضر و زندگی است.

یک نفر دیگر می گوید حالا که امام نمی آید ما باید برای خودمان حکومت و
تمدن اسلامی درست کنیم . البته اینها هم نیت خیلی مقدسی دارند اما اینهم
نوع دیگری از پذیرش این شرایط است.

هر دو  رفتار فوق یک معنی دارد. برای ما تنفس در دنیایی که زیر حکومت
امام نباشد عادی شده است.

درحالی که گزینه سومی هم هست. می شود همین الان فرج را برسانیم.

تا زمانی که فکر می کنیم فرج ما در روی کار آمدن افرادی مانند امام خمینی
یا احمدی نژاد  است و یا مردم خیال می کنند فرج در ارزان شدن دلار و پسته
و پراید است، فرج حاصل نخواهد شد.

 ما باید به این نقطه برسیم که به جز ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه
هیچ راهی برای اصلاح امور وچود ندارد و هیچ کسی - هر چه قدر هم صالح -
نخواهد توانست مشکلات ما را حل کند.

باید ایمان بیاوریم که خدا اراده کرده است که نشود و نتوانیم.
همه این مصایب هم لطف الهی و کاسه شکستن لیلی است که ما را به سمت آن
معشوق حقیقی ببرد.
اما ما هنوز خیال می کنیم می شود و می توانیم!
والله غیرت خدا اجازه نمی دهد شما موفق شوید. مدتی کاسه آش را دستتان می
دهد اما از بس دوسستان دارد چند قدم بعد آن را می گیرد و زمین می زند.
اگر شما می توانید بدون حاکمیت معصوم زندگی کنید و حتی بخ سوی ایجاد تمدن
اسلامی قدم بردارید امام می خواهید چه کار؟ تا روزی که هنوز خیال می کنید
فقه و اصول موجود برایتان کافیست چه احتیاجی داریم به امام؟


ماجرای طوطی و بازرگان را به یاد آورید. طوطی بازرگان درس مهم طوطیان هند
را آموخت و آزاد شد.
اما هزار و چهارصد سال است هنوز شیعه درس حضرت زهرا علیها السلام را
نیاموخته  نفهمیده چرا آن حضرت با وجود زندگی در کنار امام تا روز آخر
مشغول تضرع و گریه بود تا جان داد.

والله ما هم راهی جز این نداریم. ما دق نمی کنیم چون فکر می کنیم می
شودعجالتا کاری کرد و به زندگی خارج از حاکمیت امام ادامه داد...
اما ما هنوز به این احساس خفگی نرسیده ایم.

 مردم و مخصوصا شیعه ها باید به این نقطه برسند که جز ظهور راهی وجود
ندارد. باید کار ما به جایی برسد که نتوانیم حتی یک روز دیگر هم غیبت را
تحمل کنیم .

 تنها زمانی فرج حاصل خواهد شد ما همه کارهایمان ، درسهایمان و
فعالیتهایمان را رها کنیم و مانند کسانی که برای نماز استسقا می رود به
کوه ها و بیابانها برویم و آنقدر ناله و فریاد بزنیم تا ظهور محقق شود.
 به والله جز این راهی نیست.

امام صادق علیه السلام فرمودند:
  اگر مردم در آخرالزمان همان کاری را کنند که امت یونس کردند که همه
یکدل  و همزبان و از صمیم قلب و با اضطرار نجات پیامبرشان را از خدا
خواستند  آنها هم بخواهند،.خدا امر فرج را یک شبه امضا میکرد

 راز ظهور را خود امام علی عایه السلام فرمود "ما والذی فلق الحبة وبرأ
النسمة لولا حضور الحاضر وقیام الحجة بوجود ناصر وما أخذ الله على
العلماء أن لا یقاروا على کظة ظالم ولا سغب مظلوم لألقیت حبلها على
غاربها ولسقیت آخرها بکأس أولها ولألفیتم دنیاکم هذه أزهد عندی من عفطة
عنز"

 راه پیدا نیست؟ بخدا قسم اگر مردم مدینه  هجوم نمی آورند و اصرار را از
حد نمی گذراندند امام علی علیه السلام تا ابد خودش را کاندیدا نمی کرد.
معنای ولایت این است. مردمی باید با همه وجودشان به این نتجه برسد که جز
حاکمیت امام معصوم مطلقا راه دیگری وجود ندارد. اما ما به آن نقطه نرسیده
 ایم.

ابتدای نفی وضعیت موجود و سپس رفتن در خانه امام.

 بگذارید مثالی بزنم، آیا ندیده اید بچه ای را که با پدر و مادرش به
خیابان می رود و یک بستنی فروش می بیند و بهانه بستنی می گیرد؟

 در این حالت شما هر چه برایش اساباب بازی بخرید، نخودچی بخرید به پارک
ببریدش و.. کوتاه نمی آید و تا شما برایش بستنی نخرید رهایتان نمی کند!

 متاسفانه ما حتی به اندازه بچه ای که بستنی می خواهد امام را نمی خواهیم.

 بنابراین باید گفت که همه این تضییقات و فشارها و شکستها برای گوشمالی
دادن شیعه است. برای انکه ما بفهمیم فرج باید حاصل شود و لاغیر.

 حدیث هست  که مهدی علیه السلام ظهور نخواهد کرد مگر آنکه همه مدعیان حکومت روی کار
 بیاند و امتحان خود را پس دهند و مردم از همه آنها نا امید شوند.

 اما آیا ما فرج را می خواهیم؟
 ما حتی می گوییم اللهم عجل لولیک الفرج، باید از خودمان بپرسیم برای چه
فرج را می خواهیم؟ امام زمان بیاید که چه شود؟
ما و مردم ما امام  زمان را می خواهیم که مواد غذایی ارزان شود، جنگهای
دنیا تمام شود ، دلار و پسته و پراید رایگان شود و امنیت برقرار شود و...

 ما وقتی می گوییم فرج منظورمان همین چیز ها است .. این چیزها هم که
احتیاج به ظهور ندارد. خیلی ایش شاید در بعضی حکومتهای سکولار هم قابل
تحقق باشد!

 ما وقتی برای فرج دعا می کنیم همیشه هدفمان همین چیزها است. هیچ وقت از
ته دل دعا نمی کنیم که :"خدایا مهدی بیاید حالا هر اتفاقی که بیفتد ما
آماده ایم. "

 ما می ترسیم به مردم بگوییم مهدی که بیاید تمام مستکبران عالم با او در
می افتند. دچاز انواع جنگها و محاصره های نظامی و اقتصادی می شود. دورانی
 بسیار سخت را باید طی کند تا به حکومت عدالت جهانی برسد.
 کداممان زیر بار این شرایط می رویم؟
 صرف دادن شعار عدالت یعنی آماده شدن برای تحمل انواع فشارها و سختی ها.
 اما به قول احمدی نژاد ما که هنوز شمشیر نخورده ایم! و داریم اینهمه آه
و  ناله می کنیم.

 مردم ما تحمل یک اشاره ناچیز تحریم و فشار را نداشتند، آیا قرار است با
این وضع ظهور واقع شود؟ آیا احیانا تجربه کوفیان را تکرار نخواهیم کرد؟


 نگارنده و خواننده و هر کس دیگری باید الان تلاششان  این باشد که به
مردم بفهمانند جز ظهور مطلقا راهی نیست و برای ظهور باید  مردم آماده
تحمل سختی های راه اقامه عدالت باشند.

به قول امام خمینی  کسانی که تحمل نظام و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را نداشتند
قطعا  تحمل حکومت مهدی عج الله تعالی فرجه را به طریق اولی نخواهند داشت.

 متاسفانه انجمن حجتیه کاری به این حرفها  نداشت. آنها زندگی معمولشان را
می کردند و برای خودشان هم دعای ندبه ای می گرفتند و به خیالشان خیلی
تقدس به خرج می دادند!! در حالی که آنها داشتن چنین شرایطی را ارضا کننده
 می دانستند..همین که آنها راضی بودند به این انتظار خودش مانع بود بر سر  ظهور.

 شیعه باید مجنون وار به دنبال لیلی اش سر به بیابان بگذارد. شیعه باید
بفهمد که از دست امام خمینی و امام خامنه ای و احمدی نژاد و غیر او هیچ
کاری ساخته نیست جز آماده کردن مردم برای تحمل سختیهای آغاز راه عدالت.

جز اینکه مردم را بیشتر نامید کنند. نا امید چیزی است که فطرتها را تیز
می کند و باعث می شود مردم دیگر با این بازیچه ها راضی نشوند.

 بخدا قسم همه این گرانیها و آلودگی هوا و ناراحتی ها و غصه ها نیست مگر
لطف الهی . نیست مگر برای آنکه ما احساس رضایت نداشته باشیم. نیست مگر
برای بلند ناله های انسانها از تمام دنیا و پذیرش همه سختی ها برای ظهور
منجی.

اما تا الان  متاسفانه مردم نشان دادند تحمل این سختیها را ندارندو نشان
دادیم که  منظور ما از فرج چیزی جز گشایش مادی و اقتصادی نیست.  راه فرج
چیست؟
 نا امید کردن مردم از شرایط حاضر و رساندن آنها به نقطه ای که نیاز به
استسقا برای مهدی را درک کنند.

البته ما تنها مقصر نیستم. از ابتدای ماجرای سقیفه تا این لحظه فقط و فقط
 یک شیعه وجود داشت که حقیقتا برایش زندگی در خارج در غیبت امام از
حاکمیت  ناممکن بود.

 این شیعه مورد نظر از همان روزی که امامت از جایگاه خود خارج شد شب روز
در گریه و آه و ناله بود و فریاد و استغاثه از مردم که آنها را متوجه بی
غیرتیشان بکند. اما فایده ای نداشت. این شیعه که تجسم غیرت بود بالاخره دق کرد.

 اسم آن شیعه را همه می دانیم. او مانند قوم یونس دقیقا می دید زندگی روی
 زمین بعد از سقیفه فقط عذاب الیم است. اما بقیه نمی فهمیدند.
 روزی که بقیه هم این موضوع را بفهمند و همه نظام زندگی خود را رها کنند
و  به خدا پناه ببرند این عذاب برداشته خواهد شد.
پاسخ:
در اینکه جز ظهور منتقم عاشورا،راه دیگری وجود ندارد،شکی نیست.
اما بدنبال ظهور بودن امر دیگری ست!
به قول شما یک عده هستند که راه رسیدن به ظهور را دعای ندبه می دادند،ویا عده هستند که سر به بیابان می گذاردند.اما واقعا می توان گفت که راه های رسیدن به ظهور این هاست؟
بنظر بنده حقیر این ها ابدا راه رسیدن به ظهور نیست.در ماجرای حضرت یونس،علاوه بر اینکه مردم دست به دعا برای بازگشت پیامبر الهی برداشتند،مناسبات این امر را هم محقق کردند.نمی توان گفت که فقط گریه و دعا برای بازگشت پیامبر الهی کافی ست.اگر اینگونه بود قوم بنی اسرائیل در ماجرای سرگردانی شان دعا ها کردند،اما هیچ کدام از این دعا ها به آستانه تحقق نرسید،زیرا این قوم به غیر از دعا کار دیگری برای نجات الهی انجام نداد.
باز هم به نظر بنده سرگردانی و فشار برای ظهور حجه بن الحسن(عج الله تعالی فرجه) نه تنها کافی نیست،بلکه امر ظهور را به تاخیر می اندازد.
شیعه باید به وظیفه خود عمل کند.طبق احادیث مستدل تنها وظیفه شیعه در دوران غیبت و عدم حکومت معصوم(سلام الله علیهم) برپایی چنین جامعه ای برای چنین حکومتی ست.
برحه های تاریخی زیادی در دوران غیبت وجود داشته،افراد و گروه های زیادی برای ظهور امام عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) فعالیت کردند،اما بحق،تنها می توان سال 57 را نقطه عطف دوران غیبت بحساب آورد.کدام فعالیت تاریخی به ابعاد این انقلاب می تواند در تحقق آرزوی پیامبران بزرگ الهی و انبیاء معصوم کمک کرده باشد؟
البته بر هیچ کس پوشیده نیست که انقلاب اسلامی هم به معنای واقعی اسلامی نیست،اما این را هم می پذیریم که ضد اسلام هم نیست و در جهت تحقق اهداف انبیاء مرسل حرکت می کند.(حالا ممکن است در این حرکت،پیشرفت و عقبگرد وجود داشته باشد یا در برحه ای سرعت این حرکت کاهش یابد)
در انتها باید درباره مطلب و نظر شما عرض کنم که تنها راه سعادت بشر در ظهور منتقم کرار(عج الله تعالی فرجه)خلاصه می شود اما وظیفه مومنین واقعی(چه شیعه،چه سنی،چه مسیحی،چه وهابی و ...)تنها اشک و گریه برای چنین ظهوری نیست که این کار حداقل و کوچک ترین کار آن هاست.
پیشرفت و تحقق نظام اسلامی،می تواند تسریع کننده ترین عامل در ظهور عزیز انسان ها و بهار جاودان باشد.
در انتها هم باید عرض کرد که انقلاب و نظام اسلامی در دوران غیبت،برای نا امید کردن مردم از حکومت های غیر معصوم(سلام الله علیهم)نیست.بلکه این حکومت برای امیدوار سازی مردم به برپایی نظام اسلامی ست و نشان دادن گوشه ای از شیرینی های حکومت عدل است.
این چنین حکومتی نباید مصداق حدیث معروفی قرار بگیرد که "مهدی ظهور نمی کند مگر تمام حکومت ها بر روی کار آمده باشند و...."زیرا حکومت حجه بن الحسن(سلام الله علیه) در طول و راستای انقلاب اسلامی سال 57 است.مصادیق این حدیث کاملا مجزا با حرکت جمعی مردم ایران در سال 57 است و ابدا نباید این مغالطه درباره نظام اسلامی ایران صورت بگیرد.
باز هم باید عرض کنم که تقاضای قلبی و خسته شدن از دوران غیبت مهم ترین عامل برای ظهور مهدی فاطمه(علیها سلام) است.اما این خواست قلبی با حرکت در جهت این امر(یعنی ظهور)صورت می گیرد نه سر به بیابان گذاشتن.
ان شاء الله بهار جاودان ما را از این زمستان ماقبل از بهار نجات خواهد داد...
مثل اینکه با عجله آنچه را نوشتم خواندید. 
قوم یونس فقط یک کار کردند. زندگی را کلا رها کردند و عمیقا باور کردند هیچ راه نجاتی جز خدا ندارند. اگر جز این می کردند هرگز نجات نمی یافتند.بنی اسراییل هم در بیابان برای حاکمیت منجی دا نکردند که اتفاقا منجی و رهبرشان موسی علیه السلام  در کنار آنها بود.  اما بنابر آیه صریح قرآن ، منظور دعای بنی اسراییل نه حاکمیت اسلامی که ارزاق عمومی و پیاز و عدس و سیزی و.. بود!
فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها و قثائها و فومها و عدسها و بصلها ..
سوره بقره آیه 61.
همه آنچه در نظر بنی اسراییل فرج محسوب می شد دقیقا همین گشاایش اقتصادی و معیشتی بود! یعنی همین انتظاری که مردم ما هم از فرج دارند. 

وظیفه شیعه این سبک فرج خواهی نیست. وظیفه شیعه این است که اصل پذیرش زندگی خارج از حاکمیت امام عین عذاب است. وقتی شیعه به این درجه رسید با مال میل می گوید بگذار مهدی بیاید حالا اگر قرار است از آسمان سنگ ببارد هم مانعی ندارد. باید اول شیعه اصلا بفهمد معنای فرج چیست. 

اما در مورد آنچه انقلاب اسلامی نامیده اید هم مجددا تامل کنید. اگر قرار است این نظام دارای آن مشخصات مد نظر شما باشد دیگر چه نیاز به ظهور؟ خوب همین زندگی را ادامه دهید تا هر وقت امام خواست تشریف بیاورد! اما نه. 
یکی از احادیثی که مو لای درز اسنادش نمی رود این حدیث است که :

کل رایة ترفع قبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله عزوجل.

روایت صحیح است اما همیشه جای حیرت داشت آیا  که اینهمه افرادی که قبل از
حضرت قائم قیام کردند نظیر خود امام حسین علیه السلام یا زید بن علی علیه
السلام و فرزندش یحیی یا حسین بن علی صاحب فخ و همه قیامهایی که اپمه به
سلامت و پاکی آنها گواهی دادند طاغوت بودند؟
اما حدیث صحیح است.ولی  «صاحب» به معنای « مالک» نیست. بلکه به معنای «
همراه» است. حضرت یوسف علیه السلام به زندانیان می گوید «یاصاحبی السجن»
یا در مورد ابوبکر « قال لصاحبه لاتحزن». پس معنای این احادیث این است که
چون قیام کنندگان معصوم نیستند همیشه اطرافیانی که طاغوت هستند نفوذ می
کنند. در همه انقلابها. نظیر انقلاب زیدیه و ادریسان که نتایج قیام فخ بودند و... حتی اپمه قبل از امام قاپم هم ماذون به تمییز دادن منافق از مومن برای مردم نییتند. اما حضرت قائم مماذون است و بنابراین هیچ طاغوت و منحرفی در کنار وی نیست.

پس این نابودی و انحراف آنچه جمهوری اسلامی نامیده می شود از بدیهیات است. چون خمینی معصوم نبود و اگر معصوم هم بود ماذون نبود بنابر علم لدنی خود قضاوت کند. 

اینکه شعار می دهید که "پیشرفت و تحقق نظام اسلامی،می تواند تسریع کننده ترین عامل در ظهور عزیز انسان ها و بهار جاودان باشد." البته از یک جهت صحیح است از این جهت که این سبک حاکمیت هم آزمایش شود و مردم از آن هم ناامید شوند و بفهمند حتی حاکمیت دین هم بدون حضور امام معصوم به نابودی و فساد و تباهی کشیده می شود. این حکومت از آن جهت که مردم را بیشتر به ناامیدی و خفگی نزدیک کند مفید است. 

ضمنا سر ب بیابان گذاشتن اصلاح است به معنای قطع کامل امید از همه اسباب مادی. ماجرای کمک امام زمان در ماجرای انار شیطانی به شیعیان بحرین را به یاد آورید. امام فرمود چون سه روز وقت گرفتید روز سوم آمدم. اگر همان لحظه می خواستید همان لحظه کمکتان می کردیم.
آری. امام نمی آید مگر زمانی که امید کاملا قطع شود. تازمانی که شما خیال می کنید می توانید بدون امام در زیر سایه جمهوری اسلامی زندگی کنید مطمئن باشید ظهوری در کار نیست. 
بزرگترین خطای احمدی نژاد هم همین شعار نادرست و شرک آمیز بود که "می شود و می توانیم". گر چه هفته روز آخر و در دیدار خانواده شهدا  اعتراف کرد که فهمیدم کهنمی شود.  ای کاش این را همان روز اول می فهمید. 
پاسخ:
ابتدا باید عرض کنم که قوم حضرت یونس علاوه بر زار و ناله،عوامل شرک را هم از قوم و قبیله خود پاک کردند(و این یعنی یک حرکت رو به جلو برای ظهور پیامبرشان.)در ثانی چه کسی گفته که قوم بنی اسرائیل برای رهایی از آن معرکه اشک و آه ناله نمی کردند؟تنها مشکل آن ها این بود که این اشک و آه ناله واقعی نبود.تنها ملاک واقعیت سنجی همین حرکت رو به جلوست.قوم بنی اسرائیل این حرکت را نکردند و برای همین امر ما ذله شدن آن ها را واقعی تصور نمی کنیم.
ثالثا بنده به این امر اکتفا نکردم که ما فقط نیاز به انقلاب اسلامی داریم(این امر نشان می دهد که شما متن بنده رو با دقت نخوانید نه من)،انقلاب اسلامی ما و انقلاب اسلامی امام عصر در طول هم هستند و هیچ کدام بدون هم محقق پذیر نمی باشد.
این هدف انقلاب ما بود که به ظهور متصل شویم و اصلا هدف دیگری نداشتیم و نداریم.این حرف که بگوییم چون انقلاب اسلامی پدید آمد به این معناست که ما اعلام عدم نیاز از ظهور مهدی فاطمه کردیم،کاملا تصور غلطی ست.
تازه ما با انقلاب مان به دنیا ثابت کردیم که به مهدی فاطمه محتاجیم و حتی برای رسیدن به او حاضریم که انقلاب کنیم و از جان و مال خودمان بگذریم.
رابعا این حرف که حضرت عالی می فرمایید رسیدگی به امرار و معاش مردم امری ابتدایی ست از دو جهت قابل بررسی ست.اگر این معاش روزمره باعث جلوگیری از هدف متعالی شود،بله حرف شما درست است. اما این بدین معنا نیست که اوضاع زندگی مردم برای حکومت اسلامی اهمیت ندارد!
از امیرالمومنین گرفته تا حجه بن الحسن هر زمان که معصوم به حاکمیت رسیدهفاوضاع زندگی مردم برایش مهم و قابل توجه بوده است.
خامسا درباره شعار "ما می توانیم"باید عرض کنم که نسبت شما به آقای احمدی نژاد نا صحیح است.طبق شنیده های ما از ایشون در جلسات،این حرف شما کاملا مردوده!
عقیده ایشان درباره ماهیت نظام اسلامی و حکومت اسلامی همچنان ثابت باقی مانده است و ابدا این تغییر رویه در ذهن ایشان بوجود نیامده.
سادسا قطع امید از اوضاع موجود به این معنا نیست که ما از زندگی دست بشوریم و اصلا برای ظهور منجی عملیاتی صورت نگیرد.
قوم یونس به هیچ اصلا وقت آن کارها را نداشتند! تا نشانه های عذاب را دیدند همه امید خود را از هر چه داشتند قطع کردند. در دل به آن بتها قطع علاقه کردند.
قوم بنی اسراییل هم زمانی که در بیابان بودند واقعا صادقانه آه و ناله می کردند اما برای پیاز و خیار و ارزاق و مشکلات اقتصادی! ولی وقتی به آنها گفته شد به فلسطین بروید تا این ارزاق را به دست آورید به موسی گفتند تو و خدایت بروید و با عمالقه بجنگید ما همینجا می مانیم! یعنی منظورشان از فرج آسایش بود. نه حاکمیت جهانی اسلام.
این مردم باید آنقدر سرگردان می ماندند تا نسلی بیاید که  از زندگی قطع امید کند و حداقل سختیهای جنگ با عمالقه را بپذیرد. آنجا است که نصرت الهی فرا می رسد. 

و من هم اتفاقا متن شما را خواندم و حس کردم شما فراموش کردید که چرا وقتی احمدی نژاد سخن از مدیریت امام زمان می کرد همین سینه چاکان حمهوری اسلامی حرفهای احمدی نژاد را به معنای نفی ولایت فقیه معنا کردند و چرا از بردن نام امام زمان وحشت داشتند. جمهوری اسلامی مطلقا ظرفیت اجرای عدالت و حتی انتظار را ندارد. منتهی فایده اش این بود که ذهنیت ما را اصلاح کند. 

فکر می کنم تصدیق می فرمایید که این حرفها که گفتید صرفا شعار است. در عمل اگر ظهور واقع شود همین جمهوری اسلامی عدالت او را تحمل نخواهد کرد! اینها تحمل یک سایه کوچک از عدالت را که احمدی نژاد اسم می برد نداشتند! 

اما این که گفتید تامین معاش وظیفه حکومت است مربوط به بعد از پرپایی حکومت است. اما در حین عبور و گذار به حکومت مهدی باید دوره ای از سنگینترین فشارها و تحریمها و درافتادن با کل دنیا را تحمل کرد!

حرفهای نژاد را هم می توانید در آرشیو خبرگزاریها ببینید. پیشنهاد می کنم حتما حرفهایش در جمع خانواده شهدا در یک هفته آخر پایانی را بخوانید.

اما باز هم گویا  فکر می کنید معنای عملیات برای ظهور تشکیل حکومت است! خیر. تشکیل حکومت خودش به معنای پذیرش امکان زندگی در غیبت است. معنای عملیات برای ظهور ناامید کردن مردم از زندگی است. پر چه همان عملیات مورد نظر شما هم خود بخود به همین نتیجه منجر خواهد شد. 
برادر عزیز!
راه پیدا است. کافی است معنای "برح الخفا و انکشف الغطا" را درک کنیم. همه این فشارها و خشکسالیها و آلودگیها و گرانیها و.. برای این است که بع یقین باور کنیم دیگر زندگی روی کل زمین ممکن نیست. 
واقعا اگر باور دارید امام هست چرا مستقیما خودش را نمی خواهید؟ چرا با وجود حورشید دنبال چراغ مهتابی می گردید؟


ضنا معذرت می خواهم. ظاهرا باید قبل از طرح مطلب بیشتر مقدمه چینی می کردم. 
فعلا با گارد زدهنی که نسبت به این موضوع دارید ادامه دادن بیفایده است. اما پیشنهاد می کنم بعدها مجددا این حرفها را مرور کنید. 

پاسخ:
بنده نسبت به این حرف ها اصلا با گارد ذهنی برخورد نمی کنم.که اگر اینطور بود اصلا به آن ها جواب نمی دادم.
اینجا یک محل اختلافی بین عقیده بنده و شما وجود داره که بنده عرض می کنم
نا امید شدن از حکومت های باطل،حرکت رو به جلو می طلبد که در اینصورت است که می توانیم بگوییم این ناامیدی واقعی ست.وظیفه بنی اسرائیل این بود که به فلسطین برود،اما نرفت.وظیفه قوم حضرت یونس این بود که تصورات باطل را بشکند که شکست.وظیفه مردم این عصر هم همین است!
اگر نا امیدی در آن ها ریشه کرده باید تصورات باطل را بشکنند و به سمت چنین ظهوری حرکت کنند.
در ضمن به اعتقاد بنده این نظام پتانسیل بر پایی عدالت کامل را دارد(البته در شرایط وجود معصوم).اشتباه شما اینجاست که خیال می کنید افراد را می توان به عنوان نظام تلقی کرد!
پیشنهاد می کنم ابتدا با تفکر احمدی نژاد آشنا شوید،بعد این نسبت را به تفکرش بدهید.
هماهنگ کردن دیدن و صحبت کردن با ایشون هم در این ایام کار ساده ای ست.
برادر عزیز
گارد یعنی همین که شما تصور می کنید می شود در پاسخ استدلال شعارهای یک طرفه داد. من همین ادعاها و شعارها و تصوراتی را که شما در خصوص جمهوری اسلامی دارید اساسا قبول ندارم و شما باید یا به ادله ای که آوردم پاسخ دهید و یا اثبات کنید چرا چنین خصوصیاتی را برای جمهوری اسلامی متصور هستید. در غیر این صورت صرفا با تکرار تعدادی حرف زیبا و شعارگونه صرفا گارد گرفته اید.
مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید

اما در خصوص احمدی نژاد هم به نظرم شما یک درصد احتمال بدهید که این شما هستید که متوجه نظرات ایشان نیستید. چرا احمدی نژاد در پاسخ اینهمه افرادی را که برای انتخابات سال 96 اصرار می کنند، دایم می گوید بروید برای فرج امام زمان دعا کنید؟ چرا می گوید سه سال صبر خیلی زیاد است؟ چرا می گوید اول انقلاب فکر می کردم در جمهوری اسلامی کار کردن برای خدا آسانتر می شود اما فهمیدم که بر عکس کار کردن برای خدا سخت تر می شود؟
برای اینکه احمدی نژاد هم واقعیت فهمیده است. بیشتر نمی نویسم چون ممکن است برایتان مشکل ساز شود. اما عجالتا اگر فرصت کردید و دیداری با احمدی نژاد داشتید متن همین حرفها که برایتان نوشتم را به احمدی نژاد بدهید و ببینید چه می گوید.
گر چه ملاک ما خود حق باید باشد. نه اشخاص. اما به هر حال دنیای جدیدی برای شما باز می شود و خواهید فهمید چرا احمدی نژاد را منحرف می نامند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی