پاسخ:
در اینکه جز ظهور منتقم عاشورا،راه دیگری وجود ندارد،شکی نیست.
اما بدنبال ظهور بودن امر دیگری ست!
به قول شما یک عده هستند که راه رسیدن به ظهور را دعای ندبه می دادند،ویا عده هستند که سر به بیابان می گذاردند.اما واقعا می توان گفت که راه های رسیدن به ظهور این هاست؟
بنظر بنده حقیر این ها ابدا راه رسیدن به ظهور نیست.در ماجرای حضرت یونس،علاوه بر اینکه مردم دست به دعا برای بازگشت پیامبر الهی برداشتند،مناسبات این امر را هم محقق کردند.نمی توان گفت که فقط گریه و دعا برای بازگشت پیامبر الهی کافی ست.اگر اینگونه بود قوم بنی اسرائیل در ماجرای سرگردانی شان دعا ها کردند،اما هیچ کدام از این دعا ها به آستانه تحقق نرسید،زیرا این قوم به غیر از دعا کار دیگری برای نجات الهی انجام نداد.
باز هم به نظر بنده سرگردانی و فشار برای ظهور حجه بن الحسن(عج الله تعالی فرجه) نه تنها کافی نیست،بلکه امر ظهور را به تاخیر می اندازد.
شیعه باید به وظیفه خود عمل کند.طبق احادیث مستدل تنها وظیفه شیعه در دوران غیبت و عدم حکومت معصوم(سلام الله علیهم) برپایی چنین جامعه ای برای چنین حکومتی ست.
برحه های تاریخی زیادی در دوران غیبت وجود داشته،افراد و گروه های زیادی برای ظهور امام عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) فعالیت کردند،اما بحق،تنها می توان سال 57 را نقطه عطف دوران غیبت بحساب آورد.کدام فعالیت تاریخی به ابعاد این انقلاب می تواند در تحقق آرزوی پیامبران بزرگ الهی و انبیاء معصوم کمک کرده باشد؟
البته بر هیچ کس پوشیده نیست که انقلاب اسلامی هم به معنای واقعی اسلامی نیست،اما این را هم می پذیریم که ضد اسلام هم نیست و در جهت تحقق اهداف انبیاء مرسل حرکت می کند.(حالا ممکن است در این حرکت،پیشرفت و عقبگرد وجود داشته باشد یا در برحه ای سرعت این حرکت کاهش یابد)
در انتها باید درباره مطلب و نظر شما عرض کنم که تنها راه سعادت بشر در ظهور منتقم کرار(عج الله تعالی فرجه)خلاصه می شود اما وظیفه مومنین واقعی(چه شیعه،چه سنی،چه مسیحی،چه وهابی و ...)تنها اشک و گریه برای چنین ظهوری نیست که این کار حداقل و کوچک ترین کار آن هاست.
پیشرفت و تحقق نظام اسلامی،می تواند تسریع کننده ترین عامل در ظهور عزیز انسان ها و بهار جاودان باشد.
در انتها هم باید عرض کرد که انقلاب و نظام اسلامی در دوران غیبت،برای نا امید کردن مردم از حکومت های غیر معصوم(سلام الله علیهم)نیست.بلکه این حکومت برای امیدوار سازی مردم به برپایی نظام اسلامی ست و نشان دادن گوشه ای از شیرینی های حکومت عدل است.
این چنین حکومتی نباید مصداق حدیث معروفی قرار بگیرد که "مهدی ظهور نمی کند مگر تمام حکومت ها بر روی کار آمده باشند و...."زیرا حکومت حجه بن الحسن(سلام الله علیه) در طول و راستای انقلاب اسلامی سال 57 است.مصادیق این حدیث کاملا مجزا با حرکت جمعی مردم ایران در سال 57 است و ابدا نباید این مغالطه درباره نظام اسلامی ایران صورت بگیرد.
باز هم باید عرض کنم که تقاضای قلبی و خسته شدن از دوران غیبت مهم ترین عامل برای ظهور مهدی فاطمه(علیها سلام) است.اما این خواست قلبی با حرکت در جهت این امر(یعنی ظهور)صورت می گیرد نه سر به بیابان گذاشتن.
ان شاء الله بهار جاودان ما را از این زمستان ماقبل از بهار نجات خواهد داد...
حقیقت پذیرفته و قبول کرده ایم و با این مساله کنار آمده ایم.
یکی شده انجمن حجتیه و می گوید ما کاری به سیاست نداریم و می رویم
سرخودمان را در لاک خودمان می کنیم و هر جمعه دعای ندبه می خوانیم! این
یک نوع پذیرش وضعیت حاضر و زندگی است.
یک نفر دیگر می گوید حالا که امام نمی آید ما باید برای خودمان حکومت و
تمدن اسلامی درست کنیم . البته اینها هم نیت خیلی مقدسی دارند اما اینهم
نوع دیگری از پذیرش این شرایط است.
هر دو رفتار فوق یک معنی دارد. برای ما تنفس در دنیایی که زیر حکومت
امام نباشد عادی شده است.
درحالی که گزینه سومی هم هست. می شود همین الان فرج را برسانیم.
تا زمانی که فکر می کنیم فرج ما در روی کار آمدن افرادی مانند امام خمینی
یا احمدی نژاد است و یا مردم خیال می کنند فرج در ارزان شدن دلار و پسته
و پراید است، فرج حاصل نخواهد شد.
ما باید به این نقطه برسیم که به جز ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه
هیچ راهی برای اصلاح امور وچود ندارد و هیچ کسی - هر چه قدر هم صالح -
نخواهد توانست مشکلات ما را حل کند.
باید ایمان بیاوریم که خدا اراده کرده است که نشود و نتوانیم.
همه این مصایب هم لطف الهی و کاسه شکستن لیلی است که ما را به سمت آن
معشوق حقیقی ببرد.
اما ما هنوز خیال می کنیم می شود و می توانیم!
والله غیرت خدا اجازه نمی دهد شما موفق شوید. مدتی کاسه آش را دستتان می
دهد اما از بس دوسستان دارد چند قدم بعد آن را می گیرد و زمین می زند.
اگر شما می توانید بدون حاکمیت معصوم زندگی کنید و حتی بخ سوی ایجاد تمدن
اسلامی قدم بردارید امام می خواهید چه کار؟ تا روزی که هنوز خیال می کنید
فقه و اصول موجود برایتان کافیست چه احتیاجی داریم به امام؟
ماجرای طوطی و بازرگان را به یاد آورید. طوطی بازرگان درس مهم طوطیان هند
را آموخت و آزاد شد.
اما هزار و چهارصد سال است هنوز شیعه درس حضرت زهرا علیها السلام را
نیاموخته نفهمیده چرا آن حضرت با وجود زندگی در کنار امام تا روز آخر
مشغول تضرع و گریه بود تا جان داد.
والله ما هم راهی جز این نداریم. ما دق نمی کنیم چون فکر می کنیم می
شودعجالتا کاری کرد و به زندگی خارج از حاکمیت امام ادامه داد...
اما ما هنوز به این احساس خفگی نرسیده ایم.
مردم و مخصوصا شیعه ها باید به این نقطه برسند که جز ظهور راهی وجود
ندارد. باید کار ما به جایی برسد که نتوانیم حتی یک روز دیگر هم غیبت را
تحمل کنیم .
تنها زمانی فرج حاصل خواهد شد ما همه کارهایمان ، درسهایمان و
فعالیتهایمان را رها کنیم و مانند کسانی که برای نماز استسقا می رود به
کوه ها و بیابانها برویم و آنقدر ناله و فریاد بزنیم تا ظهور محقق شود.
به والله جز این راهی نیست.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
اگر مردم در آخرالزمان همان کاری را کنند که امت یونس کردند که همه
یکدل و همزبان و از صمیم قلب و با اضطرار نجات پیامبرشان را از خدا
خواستند آنها هم بخواهند،.خدا امر فرج را یک شبه امضا میکرد
راز ظهور را خود امام علی عایه السلام فرمود "ما والذی فلق الحبة وبرأ
النسمة لولا حضور الحاضر وقیام الحجة بوجود ناصر وما أخذ الله على
العلماء أن لا یقاروا على کظة ظالم ولا سغب مظلوم لألقیت حبلها على
غاربها ولسقیت آخرها بکأس أولها ولألفیتم دنیاکم هذه أزهد عندی من عفطة
عنز"
راه پیدا نیست؟ بخدا قسم اگر مردم مدینه هجوم نمی آورند و اصرار را از
حد نمی گذراندند امام علی علیه السلام تا ابد خودش را کاندیدا نمی کرد.
معنای ولایت این است. مردمی باید با همه وجودشان به این نتجه برسد که جز
حاکمیت امام معصوم مطلقا راه دیگری وجود ندارد. اما ما به آن نقطه نرسیده
ایم.
ابتدای نفی وضعیت موجود و سپس رفتن در خانه امام.
بگذارید مثالی بزنم، آیا ندیده اید بچه ای را که با پدر و مادرش به
خیابان می رود و یک بستنی فروش می بیند و بهانه بستنی می گیرد؟
در این حالت شما هر چه برایش اساباب بازی بخرید، نخودچی بخرید به پارک
ببریدش و.. کوتاه نمی آید و تا شما برایش بستنی نخرید رهایتان نمی کند!
متاسفانه ما حتی به اندازه بچه ای که بستنی می خواهد امام را نمی خواهیم.
بنابراین باید گفت که همه این تضییقات و فشارها و شکستها برای گوشمالی
دادن شیعه است. برای انکه ما بفهمیم فرج باید حاصل شود و لاغیر.
حدیث هست که مهدی علیه السلام ظهور نخواهد کرد مگر آنکه همه مدعیان حکومت روی کار
بیاند و امتحان خود را پس دهند و مردم از همه آنها نا امید شوند.
اما آیا ما فرج را می خواهیم؟
ما حتی می گوییم اللهم عجل لولیک الفرج، باید از خودمان بپرسیم برای چه
فرج را می خواهیم؟ امام زمان بیاید که چه شود؟
ما و مردم ما امام زمان را می خواهیم که مواد غذایی ارزان شود، جنگهای
دنیا تمام شود ، دلار و پسته و پراید رایگان شود و امنیت برقرار شود و...
ما وقتی می گوییم فرج منظورمان همین چیز ها است .. این چیزها هم که
احتیاج به ظهور ندارد. خیلی ایش شاید در بعضی حکومتهای سکولار هم قابل
تحقق باشد!
ما وقتی برای فرج دعا می کنیم همیشه هدفمان همین چیزها است. هیچ وقت از
ته دل دعا نمی کنیم که :"خدایا مهدی بیاید حالا هر اتفاقی که بیفتد ما
آماده ایم. "
ما می ترسیم به مردم بگوییم مهدی که بیاید تمام مستکبران عالم با او در
می افتند. دچاز انواع جنگها و محاصره های نظامی و اقتصادی می شود. دورانی
بسیار سخت را باید طی کند تا به حکومت عدالت جهانی برسد.
کداممان زیر بار این شرایط می رویم؟
صرف دادن شعار عدالت یعنی آماده شدن برای تحمل انواع فشارها و سختی ها.
اما به قول احمدی نژاد ما که هنوز شمشیر نخورده ایم! و داریم اینهمه آه
و ناله می کنیم.
مردم ما تحمل یک اشاره ناچیز تحریم و فشار را نداشتند، آیا قرار است با
این وضع ظهور واقع شود؟ آیا احیانا تجربه کوفیان را تکرار نخواهیم کرد؟
نگارنده و خواننده و هر کس دیگری باید الان تلاششان این باشد که به
مردم بفهمانند جز ظهور مطلقا راهی نیست و برای ظهور باید مردم آماده
تحمل سختی های راه اقامه عدالت باشند.
به قول امام خمینی کسانی که تحمل نظام و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را نداشتند
قطعا تحمل حکومت مهدی عج الله تعالی فرجه را به طریق اولی نخواهند داشت.
متاسفانه انجمن حجتیه کاری به این حرفها نداشت. آنها زندگی معمولشان را
می کردند و برای خودشان هم دعای ندبه ای می گرفتند و به خیالشان خیلی
تقدس به خرج می دادند!! در حالی که آنها داشتن چنین شرایطی را ارضا کننده
می دانستند..همین که آنها راضی بودند به این انتظار خودش مانع بود بر سر ظهور.
شیعه باید مجنون وار به دنبال لیلی اش سر به بیابان بگذارد. شیعه باید
بفهمد که از دست امام خمینی و امام خامنه ای و احمدی نژاد و غیر او هیچ
کاری ساخته نیست جز آماده کردن مردم برای تحمل سختیهای آغاز راه عدالت.
جز اینکه مردم را بیشتر نامید کنند. نا امید چیزی است که فطرتها را تیز
می کند و باعث می شود مردم دیگر با این بازیچه ها راضی نشوند.
بخدا قسم همه این گرانیها و آلودگی هوا و ناراحتی ها و غصه ها نیست مگر
لطف الهی . نیست مگر برای آنکه ما احساس رضایت نداشته باشیم. نیست مگر
برای بلند ناله های انسانها از تمام دنیا و پذیرش همه سختی ها برای ظهور
منجی.
اما تا الان متاسفانه مردم نشان دادند تحمل این سختیها را ندارندو نشان
دادیم که منظور ما از فرج چیزی جز گشایش مادی و اقتصادی نیست. راه فرج
چیست؟
نا امید کردن مردم از شرایط حاضر و رساندن آنها به نقطه ای که نیاز به
استسقا برای مهدی را درک کنند.
البته ما تنها مقصر نیستم. از ابتدای ماجرای سقیفه تا این لحظه فقط و فقط
یک شیعه وجود داشت که حقیقتا برایش زندگی در خارج در غیبت امام از
حاکمیت ناممکن بود.
این شیعه مورد نظر از همان روزی که امامت از جایگاه خود خارج شد شب روز
در گریه و آه و ناله بود و فریاد و استغاثه از مردم که آنها را متوجه بی
غیرتیشان بکند. اما فایده ای نداشت. این شیعه که تجسم غیرت بود بالاخره دق کرد.
اسم آن شیعه را همه می دانیم. او مانند قوم یونس دقیقا می دید زندگی روی
زمین بعد از سقیفه فقط عذاب الیم است. اما بقیه نمی فهمیدند.
روزی که بقیه هم این موضوع را بفهمند و همه نظام زندگی خود را رها کنند
و به خدا پناه ببرند این عذاب برداشته خواهد شد.