اسیر "خلسه ی خویشم" و بی نیاز حشیش
خیال چشم تو،کار شراب خواهد کرد...
- ۰ نظر
- ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۷
اسیر "خلسه ی خویشم" و بی نیاز حشیش
خیال چشم تو،کار شراب خواهد کرد...
خسته ام،بی ترمزم،مثل بسیجی های جنگ!
فتح آغوشت بگو در کربلای چندم است؟؟
فکر کن فلسفه خلقت عالم،تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد...
گیرم رقبا بر در تو صف زده باشند
تک بوسه ما را بده،یکدانه صفی نیست...!
برادرانه بیا قسمتی کنیم،رقیب!
جهان و هرچه در او هست از تو،
یار از من...
فرض کن پیش تو لیلای تو را آزردند
بعد از آن سر به بیابان نگذاری سخت است...