با عـــــــــــــــــــــــــــــــین

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی

۲۳۳ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

اسیر "خلسه ی خویشم" و بی نیاز حشیش

خیال چشم تو،کار شراب خواهد کرد...

خسته ام،بی ترمزم،مثل بسیجی های جنگ!

فتح آغوشت بگو در کربلای چندم است؟؟

فکر کن فلسفه خلقت عالم،تنها

راز خندیدن یک کودک چوپان باشد...


گیرم رقبا بر در تو صف زده باشند

تک بوسه ما را بده،یکدانه صفی نیست...!

برادرانه بیا قسمتی کنیم،رقیب!

جهان و هرچه در او هست از تو،

یار از من...


من یک زره برای جهازش فروختم

او عزم جزم کرده بمیرد برای من...

فرض کن پیش تو لیلای تو را آزردند

بعد از آن سر به بیابان نگذاری سخت است...

در این سرما و باران،

یار خوشتر...

بین جماعتی که مرا سنگ می زنند

می بینمت!برای تماشا خوش آمدی...

پ.ن:این بیت وصف حال خودمه!

امان از قضاوت های بی پایه.

پدرم عاشق و

من عاشق و

فردا پسرم...

عشق در طائفه ما هر از گاهی نیست.