امان از قلب سید علی
- ۹۳/۰۸/۰۱
به مسعود: اینطور که متوجه شدم (هم در نظرات قبلی و هم اینجا) شما اصرار بر بیهوده بودن انقلاب و تشکیل حکومت دارید و دست آویز محکم شما همان حدیث بسیار معتبر است، نظرات شما را البته چند خط در مین قبول دارم ولی مغلطه ها را...! برچسب نمیزنم ولی اکثر تفکرات و استدلال های شما و حتی اصرار بر همین حدیث، کمی رنگ و بوی تفکرات گروهی را دارد که در طول ایجاد و گسترش خود همیشه نگاه سطحی به ظهور و گسترش اسلام داشته و دارند و برای توجیه خود (به عبارتی راحت طلبی اسلامی خود) و هزینه ندادن برای اسلام ناب، علت دینی و حدیث خوانی و اصرار بر حق امیرالمومنین و دشمنی شیعه و سنی را علم کردند! اما اگر حجیت با یک حدیث به دست می آید، حداقل یکبار علت صدور حدیث را بررسی میکردید؛ زمان ائمه با علم کردن پرچم مهدی موعود و ادعاهای دروغین ظهور، شیعیان گروه گروه کشته میشدند و آن زمان خطر از بین رفتن و ضعیف شدن شیعیان بسیار زیاد بود! امام با گفتن این سخن سعی در حفظ شیعیان داشت ودلایل دیگری هم هست که به راحتی میشود از آنها باخبر شد اگر بگردید! ولی در عوض احادیث دیگری هم هست که متقن اند و درباره ی ظهورند و وظایف منتظر را مشخص میکند.که اگر خودتان به آنها دست پیدا نکرده اید ان شا الله میکنید!
ولی الان بحث اینجاست که اگر ائمه همگی برای ما حامل پیام واقعی اسلامند، پس از تمامی رفتار و کردار و قول تک تک آنان باید درس گرفت نه صرفا یک سخن از یک! اگر حق از حضرت امیر علیه السلام غصب شد پس از باقی ائمه هم شده! امام حسین را برای آزادگی الگو میکنیم و عزادار میشویم بدون اینکه ببینیم امام در برابر گسترش ظلم چه رفتاری نشان داد. کنار کشیدن خود از دایره مبارزه و پاک نگهداشتن دامان از قیام باطل راه دفع ظلم نیست! راه آن همان است که خدا میگوید: لا یکلف الله نفسا الا وسعها! اگر توان این را داری که اساس ظلم را بکنی باید عمل کنی. حکومت طاغوت اشاعه ظلم بود و نه فقط آشکار. همین که مسلمان واقعی بودن در جامعه سخت باشد، یعنی ظلم! اما اگر توان داری این را تا حدی کمرنگ کنی به طوری که حداقل به اسلام بیشتر شبیه باشد تا کفر یعنی تلاش برای رفع ظلم. حالا شما معتقدید که حکومت اسما اسلامل دلخوشی کمی است در برابر حکومت مهدی ارواحنا فداه.بله کم است اما کسی هم نگفته کافی است! فرض کنیم امام زمان (عج) همان زمان شاه ظهور میکرد، تمامی مشکلاتی که قبلا اشاره کردید بعد از ظهور ایجاد میشود. آیا همه مردم آن زمان کشش این بار عظیم را داشتند؟ ما تلاش میکنیم امام را بیاوریم در زمانی که بیشترین طلب برای ظهور است. مردم با انقلاب آزمایش عظیم ولایت را پس دادند. ائمه1400 سال پیش بودند و کسی تصوری از شرایط ظهور نداشت، اما وقوع انقلاب حداقل مفاهیم اسلامی را در جامعه قابل دسترس کرد. و حتی اگر مردم از این حک.مت هم ناامید شوند باز هم ضرر نکردیم، بلکه یا طلب موعود قوت میگیرد و یا اینکه میفهمیم سربازان آماده ای برای مولایمان نیستیم....
احمدی نژاد قبل از اینه کنار گذاشته شود خودخواسته کنار رفت...
کمی بدون غرض نظر انقلابیون و حتی اطرافیانشان را را درباره ایشان بررسی کنید...
شما را آدمی منطقی تری تصور میکردم!
این طرز جواب دادن شما که صرفا جمله "شما چطور به خودتان اجازه می دهید" را دلیل اثبات یا رد ادعایی میدانید کمی دور از ادب مباحثه میدانم. البته که همه یک عقیده ندارند و اگر هدف بحث اقناع باشد نه تحمیل مثمر ثمر است. این صحبت هایی که اینجا شد را ذیل همانن مطلب حکومت اسلامی میخواستم بگویم که لزومی نشد، ولی همه ی نظرات شما را خواندم و اگر شما هم به همان دقتی که من نظر شما را خوانده بودم، این نظر مرا خوانده بودید اینقدر با عجله جواب نمیدادید. گفته بودم که با مباحثی که در آن نظرات سابق ابراز کرده اید یکی در میان! موافقم ولی آنچه باعث موافق نبودن کامل میشود استدلال های ناقص و بررسی های یکجانبه است. خدارا شکر که شما هم کاملا علت صدور حدیث را فهمیدید و اذعان دارید که مربوط به زمان شورش ها و هرج و مرج انتقال حکومت است. پس تقیه ای در کار نیست(که البته من هم جایی این را ادعا نکردم). امام علنا شیعیان را از جمع شدن به دور عده ای امام نما منع کرده اند و در نتیجه این قیام ها را غیر واقعی میدانند. خودتان هم کمی تامل کنید موضوع واضح است احتیاج به جنجال ندارد. درباره احادیث دیگر هم من از شما متعجبم که این همه وقت و همت تشکیلات به این عظمت صرف خطبه غدیر و ... میشود اما کمی امام شناسی و منتظر امام بودن که عبادت و برترین اعمال و ... است شرح داده نمیشود.
البته رایج ترین حدیثی که به نظرم شما هم باید آن را حتما شنیده باشید و ان شا الله در تفسیر ساده آن به قول خودتان انکار حق نکرده باشید حدیث معروفی است که از امام تکلیف زمان غیبت را میپرسند و ایشان پاسخ میدهند که به راویان حدیث رجوع شود.مردم هم به راوی حدیث که مرجع تقلید است رجوع کردند- و مثل حکم حکومتی که میرزای شیرازی در تحریم تنباکو داد و یا رهبری قیام سربداران توسط شیخ حسن جوری که منجر به کوتاه شدن دست مغول از شرق ایران شد- و ایشان طلب بسیج همگانی ملت برای رفع شر طاغوت از سر ایران و اسلام را کردند.
اگر فرمانده ای سرداری را برای امری میفرستد آیا اختیار تصمیم گیری شرایط پیش بینی نشده را میدهد یا توصیه میکند در هر شرایطی منتظر دستور از جانب من باش؟ حضرت امیر هم مالک را با همین مقدار دامنه اختیار به مصر فرستاد.
اگر امام بدون هیچ قیدی ذکر میکند رجوع به راویان، یعنی اگر فقیه دین باشد تشخیص میدهد در هر شرایطی چه چیزی لازم است. یکبار تحریم،یکبار دست بردن به سلاح،یکبار قیام. حال تمکین نکردن نظر نماینده امام و به تبع امام چه سرنوشتی دارد، رجوع کنید به داستان کوفه و مسلم علیه السلام.
البته رجوع به غیر امام فقط در زمان غیبت نیست. در همان زمان امام صادق هم اگر کمی جستجو کنید احادیثی پیدا میکنید که در حضور امام مسئله ای پرسیده شده و ایشان جواب را بر عهده شاگردان گذاشته اند و از دیگران خواسته اند به آن فرد رجوع شود.
مسئله اینست که شما نظر خود را کامل ابراز نمیکنید و مشخص نمیکنید شمای منتظر واقعی به غیر از سر به کوه و بیابان گذاشتن و استغاثه برای ظهور دقیقا چه سبک زندگی مهدوی را برای طلب امام توصیه میکنید؟
تا اینجا سعی شد پاسخ بحث حال و احتمالا آتی شما داده شود و به نظر کافی میرسد،اگر به دقت تامل کنید و برای به دست آوردن اطلاعات فقط به یک منبع رجوع نکنید؛اگر به جای بحث سازنده و به دور از غرض باز هم سعی در تکرار مطالب قبلی داشتید ترجیح میدهم به جای پاسخ، شما را به همان که گفته شد رجوع دهم مگر باز کردن دریچه جدیدی در گفتگو.
والسلام من اتبع الهدی ...
باز هم به جای گفتگوی سازنده، بحث به کشیده شد.
تا شرایط اینطوره لزومی به ادامه نمی بینم.
به قول حاج آقا... :
شما راحت باش!