شهید
رضا اسماعیلی...
کم کم
دارد
نزدیک می شود
وقت خداحافظی...
قصه ما
به "سر" رسید...
به چشمات خواب بر می گرده کاکا
به شـب مهـــتاب بر می گرده کاکا
شنیدی که میگن مَرده و قولــش؟؟
عمو با آب بر می گرده کاکا
حر کن مرا...
که جان من از شرم پر شده
من را که نیست راه به جمع حبیب ها
یعنی
اگه زن بستونم،
برام انار،دون میکنه؟
جست وجویی
در دلم انداختی...
هنوز
مانده است
تا تنهایی حسین(علیه السلام)
باید کمی غزل بنویسم برای تو...
من حدس یک منجم با سوی چشم امروزتو 'کشف یک ستاره' ،پنجاه سال دیگر!!