با عـــــــــــــــــــــــــــــــین

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی

۲۳۳ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

هوایم بی تو همچون حال ورزشکارِ دلخونیست
که در دیدار پایانی به اسرائیل برخورده....

دستور شرع گفته:حـــلال است یک نظر

من بعد از آن نظر به تو،پلـــکی نمی زنم

با قاشق خود شعر نوشتم!و مدادم،

هم می زده این قهوه ی تلخ قجری را...

دوری ز منو،عکس تو را می بوسم

مهرورزی و لبخند تو را می بوسم

یک گوشه ی پرونده شان بالا زن!

من "بگم،بگم"های تو را می بوسم...

چنان از طرحِ وضعِ ناپسندِ خود گریزانم

که گر دستم دهد،از خویش هم سازم جدا خود را...

دلم گرفته شبیه کسی که پیش خودش
به این نتیجه رسیده کمی زیادی بود

شبیه دانش آموزی که فحش خورده فقط
به جرم اینکه چرا احمدی نژادی بود
.....

دلم گرفته و عین خیال دایره نیست
درست جاماندم زیر نقطه ی پرگار

دلم گرفته و پاسخ نمی دهد احدی
دلم گرفته شبیه سوال مساله دار

در حسرت یک نعره مستانه بمُردیم

ویران شود این شهر که میخانه ندارد...


جادویی هست در این شعر که لذت نبری!

بعد از این،غیرِ من از هرکه غزل می خوانی...

من حامی جنس وطنی!می بوسم!

در هر شدن و آمدنی،می بوسم

گفتی ز امام صادقی ها زشت است

در دفتر آقای کنی!می بوسم...


انا لله و انا الیه راجعون...