- ۲ نظر
- ۳۱ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۳۴
عمره : چند وقت است به آینه نگاه نکردی ؟
مختار : چطور ؟
عمره : موهای سر وصورتت دارد همرنگ دندانهایت می شود .
مختار : به نظرت نشان چیست ؟
عمره : نشان آن است که بر اسب سرکش قدرت لگام زده ای ، تو سوار بر قدرتی نه قدرت سوار تو .... مـردان بـزرگ زیر بارهای گران کـمـر خـم نمی کنند ، مــوی سـپـیـد می کنند... تو غم عدالـت داری مختار پس به خودت ظلم نکن کمی هم به فکر خودت باش .
مختار : بر عدل حکومت کردن مثل گردن نهادن بر لبه تیز شمشیر است لحظه ای غفلت کنی شاهرگت پاره می شود هر چه در کار حکومت جلو می روم مظلومیت علـی برایـم ملموس تر می شود . درک غم و رنج علـی جانکاه است عمره ، کمترین اثرش سپید کردن موی است . . .
پ.ن1:ای کاش امام عصر(عج الله تعالی فرجه)پیش خدای متعال شهادت بدهد
که ما تا آخرین نفس در عرصه عدالت مبارزه خواهیم کرد
و هرگز پشت سر مردان خدا را خالی نخواهیم گذاشت...
پ.ن2:تصویر زیر مربوط به خبرگزاری فارس و روایتی از حضور آقای احمدی نژاد در مراسم ختم پدر همسر سردار جعفری ست
بقیه تصاویر در این لینک:
http://farsnews.com/imgrep.php?nn=13930328001481
سال 84
من 10 ساله بودم!
به سبب مسئولیت خانوادمون داخل ستاد مرکزی آقای احمدی نژاد،
من هم کم و بیش درگیر کار شده بودم.
اون زمان هنوز رسانه ها تا به این اندازه پیشرفت نکرده بودند و
بیشتر فعالیت های انتخاباتی تعریف میشد در کارهای میدانی.
تقریبا پیشرفته ترین نوع تبلیغات تکثیر CD بود!
اسمس سندر هم نبود حتی!
شب خیابون ها پر میشد از پوستر های تبلیغاتی.
معمولا آرزوی هم سن و سال های من هم
چسبوندن پوستر به در و دیوار و پخش کردن اعلامیه ها بود.
البته یادم میاد یک شب شده بودم بیل بورد تبلیغاتی ستاد!
خواهرم و دوستاشون(خُرده نگیرید؛اون زمان فقط 10 سالم بود) حدود 1ساعت تزئینم کردند و گذاشتنم دم در ستاد
کنار بزرگراه وکیل آباد!
تقریبا از ساعت 6 بعد از ظهر تا 12 شب ایستاده بودم کنار یک درخت و
همه ازم عکس می گرفتند!
البته اون زمان هم تلفن های همراه زیاد دوربین نداشتند و اکثر افرادی که عکس
میگرفتند از دوربین های قدیمی و فلش زن استفاده می کردند.
کلا دوران خوبی بود اون شب ها.
اصلا احساس انتخابات سال84 و 88 در سال 92 نبود.
(بگذریم که اگر بخوام بیشتر ادامه بدم،یقینا تکفیر خواهم شد.)
اکثر شب ها داخل دفترچه خاطراتم که قبلا دربارش توضیح داده بودم(لینک همون پست)
می نوشتم از شیرین ترین لحظات زندگیم.
ای کاش دوباره به همون سال 84 بگردیم و دوباره با همان دوستان قدیمی
بایستیم کنار سردار عدالتخواه.
به قول آقای احمدی نژاد:دلمان برای یاران 84 تنگ شده است...
سایت
"ندای انقلاب" هم پر!
امیدواریم بعضی ها،
انقلاب را پر پر نکنند!