زاهد!
يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۲۷ ق.ظ
| ما را به غمزه کشت و قضا را بهانه ساخت | خود سوی ما ندید و حیا را بهانه ساخت | |
| دستی به دوش غیر نهاد از ره کرم | ما را چو دید لغزش پا را بهانه ساخت | |
| آمد برون خانه چو آواز ما شنید | بخشیدن نواله، گدا را، بهانه ساخت | |
| رفتم به مسجد ازپی نظاره رخش | دستی به رخ کشید و دعا را بهانه ساخت | |
| زاهد نداشت تاب جمال پری رخان | کنجی گرفت و ترس خدا را بهانه ساخت |
- ۹۴/۰۳/۱۷