بازی بازی!
زمانی علی صفایی حائری نوشته بود:
«فاجعه این است که ما قرآن را به بازی گرفتهایم.
در میان جو و همراه جریانی که به قرآن و نهجالبلاغه روی آورده به این بازی کشیده شدهایم تا خودی نشان دهیم.
این گناهیست که ما را به سیاهی کشانده و به خستگی و نفرت، راه داده است.
این است گناه ما؛ بازی با کتابی که برای رها کردن از بازیها آمده.»
آیا
نمیشود در عبارت بالا، عوض لفظ "قرآن"، کلمهی "عزاداری" نشاند؟
آیا ما
اهالی قبیلهی بنیخسران، مظنون و متهم نیستیم به بازی گرفتن ثارالله برای
نمایش خود؟
مرز میان ابراز محبت و ابراز وجود کجاست؟
مرز میان اثبات ارادت و انتشار خود در پوشش پاسداشت امور قدسی کجاست؟
پ.ن:تو
اگر تاب تحمل این اتهام را نداری، انکار کن و انگار کن این تلخنامه وصف
وضع من است...
من اما محبت را در محکمهی وجدان متهم میکنم و بیرحمانه از خلوصش سوال میپرسم.
- ۹۳/۰۸/۱۶