با عـــــــــــــــــــــــــــــــین

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی

کبریت بی خطر!

پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۱ ب.ظ

فقط 37.2% از مخاطبین وبلاگم بدون فیلتر شکن وارد

وبلاگ می شوند!

پ.ن:باور کنید کاری تون ندارم،راحت باشید...

نظرات  (۴)

  • ابراهیم صمدی
  • زیبا مینویسی
  • روح الله قادری

  • نقدهای یک مخالف فلسفه به هاشمی :

    گزیده‌ای از بیانات جناب آقای هاشمی:

    «بسم الله الرحمن الرحیم. إنّا أعطیناک الکوثر. فَصَلِّ لربِّکَ و انْحَر. إنَّ شانِئَکَ هُو الأبْتَر. چرا همیشه این‌گونه تفسیر کنیم که کوثر، منظور حضرت زهراست؟ این یک مصداق است. مصداق دیگر این‌که کوثر یعنی همین ایمان، همین ایده، فکر، همین دین؛ و دشمن شما از این خالی است و با این حربه و با این امکان و با این قربانی و با فدا کردن این امکانات و به‌کار گرفتن آن‌ها دشمن را که ابتر است، از پا دربیاورید و این سنّت خداست.»

    نماز جمعه 2/5/1360

     پرسش‌هایی از جناب هاشمی:

    ـ آیا صاحب شریعت و آورنده‌ی قرآن از شما خواسته تا کتابش را تفسیر کنید؟

    ـ آنان که گفته‌اند منظور از کوثر، حضرت زهرا سلام الله علیها است، بر چه اساسی چنین نسبتی را به خدا داده‌اند؟

    ـ آیا کوثر نام چیز خاصّی است و یا مفهومی می‌باشد که بر افراد بسیاری دلالت می‌کند؟

    ـ چه کسی باید درباره‌ی کوثر اظهار نظر کند؟ آن‌که کوثر به او عطا شده؟ یا آن‌که از معنا و مفهوم کوثر بی‌اطّلاع است؟

    ـ اگر ایمان، ایده، فکر و دین، از مصادیق کوثرند، پس آیه را عام تلقّی کرده‌اید؟

    ـ «دشمن شما از این خالی است» یعنی دشمن ما ایده و فکر ندارد؟

    ـ آیا ایمان، ایده، فکر و دین، فدا کردنی هستند؟ در آن صورت چه باقی خواهد ماند؟

    ـ آیا کسی که ایمان، ایده، فکر و دین ندارد، ابتر است؟ ابتر یعنی کافر؟

    ـ چه چیزی سنّت خداست؟ کوثر داشتن یا ابتر بودن؟ یا درگیری صاحبان کوثر! با ابتران؟

     

    «این حقّ حکومت است. دین خاصّی نیست و قانون خاصّ آسمانی هم نداشته. بلکه حقّ ولیّ امر و حاکم مسلمین است که تشخیص مصلحت کند. پیغمبر وقتی تشخیص می‌دهد که مصلحت جامعه ایجاب می‌کند درخت این آدم رذل کنده شود، کنده می‌شود و سلب مزاحمت می‌کنند.»

    امام علی در بیان هاشمی رفسنجانی، ص 47

    پرسش‌هایی از جناب هاشمی:

    ـ آیه‌ی شریفه که می‌فرماید: پیامبر «ما ینطق عن الهوى» است یعنی چه؟

    ـ اگر امر و نهی پیامبر بر اساس خواست خدا نباشد، پس مصداق «هوى» ـ خواست خودش ـ در این آیه‌ی شریفه چیست؟

    ـ امیر صلوات الله علیه فرمود: «کسی را با ما قیاس نکنید.» آیا شما پیامبر خدا را با خودتان قیاس نکرده‌اید؟

    ـ «این حقّ حکومت است» حقّ کدام حکومت است؟ حکومتی که همه چیزش بر اساس موازین شرعی است؟ یا...؟

    ـ آیا وقتی گفته‌اید: «دین خاصّی نیست»، فراموش کرده‌اید که خداوند فرموده: پیامبر بر دین بزرگی است؟

    ـ فکر نمی‌کنید آن‌چه بیان فرموده‌اید بر اساس مبانی پیروان سقیفه است؟

    ـ آیا کسی که خود را منتخب مسلمانان دانسته است، حقّ هرگونه حکمی را دارد؟

    ـ آیا آن‌چه را که خلفای غیر معصوم مصلحت دانسته و انجام داده‌اند، حق بوده؟

    ـ آیا احکام دین بر اساس مصلحت مردم و نظام نیست؟

    ـ در مثالی که بیان فرمودید، مصلحت اندیشی پیامبر حاکم بود یا قاعده‌ی «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام»؟

     

     «یکی از کارهای بزرگ ما این است که شخصیّت بزرگ علیّ بن ابی‌طالب ـ علیه‌السلام ـ را بهتر بشناسانیم. قبلاً تعصّب‌های فرقه‌ای بین شیعه و سنّی بوده که قدری کار را مشکل کرده بود. امّا بحمدالله این تعصّب‌ها امروزه کم شده و بیشتر مردم چه سنّی و چه شیعه دیگر تعصّبات این چنین ندارند و حاضرند اگر فضائلی از شخصیّت‌های اسلامی که در هر فرقه هستند، بشنوند، بشناسند و بگویند و بنویسند و پخش کنند و این‌ها کلّیّات اسلام را تقویت می‌کند.»

    روزنامه‌ی جمهوری اسلامی 3/9/1375

     پرسش‌هایی از جناب هاشمی:

    ـ آیا هر نوع تعصّبی نابجاست؟

    ـ اگر پیروان اسلام راستین تعصّب لازم را نداشته باشند، چه کسی به دفاع از حق قیام خواهد کرد؟

    ـ آیا کم شدن تعصّبات به خیر پیروان اسلام و قرآن است؟

    ـ وقتی شیعیان اثنا عشری شاهد مدح و ثنای منافقان و مشرکان باشند چه تکلیفی دارند؟

    ـ آیا سردمداران شرک و نفاق از شخصیّت‌های اسلامی هستند؟

    ـ راستی کلّیّات اسلام چیست که با ذکر فضائل!! منافقان و مشرکان تقویت می‌شود؟

    ـ آیا نقل فضائل امیر مؤمنان علی علیه‌السلام کار بزرگی است؟ یا معرّفی به حقّ اهل بیت پیامبر علیهم السلام؟

    ـ شما که می‌دانید همه‌ی فرق اسلامی، امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را به عنوان خلیفه پذیرفته‌اند، چرا تأکید می‌کنید که ما باید علیّ بن ابی‌طالب علیه‌السلام را بهتر بشناسانیم؟

     

    «البتّه اساس این زیارت‌ها و این رفت و آمد بخصوص در مکّه و مدینه که طرّاحی‌اش هم آسمانی است و برای ما در قرآن با صراحت آمده و تأکید هم رویش شده، دو نکته‌ی مهم است؛ یکی مسأله‌ی خودسازی است. اصولاً عبادات برای خودسازی است تا انسان به خدا نزدیک شود و عرفان سازنده‌ای در وجودش ایجاد شود. عبادات، بهترین وسیله برای این هدف مقدّس است. هم برنامه‌های بسیار خوب و الفاظ مناسب و آهنگ‌های زیبا و شیوا و محتواهای فوق العاده عالی و عرفانی که در ادعیه‌ی ما هست، در ادعیه‌ی اهل سنّت هم بعضاً دیده می‌شود.»

    سخنرانی در جمع روحانیون کاروان‌های حجّ و زیارت

    بعثه‌ی مقام معظم رهبری در مدینه 29/6/1384

     پرسش‌هایی از جناب هاشمی:

    ـ «اصولاً عبادات برای خودسازی است»، یعنی چه؟

    ـ آیا کسی که دوران خودسازی و خودشناسی را سپری کرده باشد، دیگر نیازی به عبادت ندارد؟

    ـ پیامبر و عترت پاک او علیهم‌السلام که در عبادت و بندگی بیش از دیگران تلاش می‌کردند، آیا تلاششان برای خودشناسی بود؟ یا برای خودسازی؟

    ـ به گمان جنابعالی با چه عبادتی و در چه مدّت زمانی فرد ساخته می‌شود؟

    ـ «عرفان سازنده‌ای دروجودش ایجاد می‌شود» به چه معناست؟

    ـ آیا عرفان مقدّم بر عبادت است؟ یا عبادت مقدّم بر عرفان؟

    ـ آیا عبادت بهترین وسیله برای تقرّب به خداست؟ یا رسیدن به عرفان سازنده؟

     

     «این جاها برای خودسازی و خودشناسی بهتر است. مخصوصاً در کعبه و مکّه که حالت دیگری دارد. ابهّت کعبه و احساسی که انسان از بیت الله و آن نقطه‌ی مورد نظر خدا دارد، انسان را متوجّه خیلی چیزها می‌کند.»

    سخنرانی در مدینه 29/6/1384

     پرسش‌هایی از جناب هاشمی:

    ـ آیا ساکنان مکّه و مدینه در خودسازی و خودشناسی، گوی سبقت را از همه ربوده‌اند؟

    ـ نقطه‌ی مورد نظر خدا چیست؟ و در کجا قرار دارد؟

    ـ کسانی که مستطیع نشده و هیچ‌گاه به مکّه و مدینه مشرّف نشده‌اند از خودسازی و خودشناسی محروم‌اند؟

     

     «امّا اساس دین است که زائر وقتی که آمده کعبه و مدینه و برمی‌گردد، ببیند چه با خودش آورده و چه تفاوتی کرده. یک مقیاس‌هایی را باید طرّاحی کنید، اگر نکرده‌اید. بالاخره از وجود خودمان می‌توانیم سوژه قرار بدهیم و مقیاس بسازیم... این‌ها محاسبه‌اش فنّی و علمی و روانی است. باید کار کنیم. همان‌طور که درس می‌خوانیم، دقّت کنیم، مسایل زیادی را نوعاً فرمول است و قواعد مخصوص تعلیماتمان هست، این بخش عرفان و خودسازی درعلم اخلاق و در علم عرفان، معیارهای زیادی هست که با آن‌ها می‌توانیم خودمان را بسنجیم.»

    سخنرانی در مدینه 29/6/1384

     پرسش‌هایی از جناب هاشمی:

    ـ آیا مواردی که به آن‌ها اشاره فرمودید از اساس دین است؟

    ـ «یک مقیاس‌هایی را باید طرّاحی کنید» برای چه؟ چرا؟

    ـ «بالاخره از وجود خودمان می‌توانیم سوژه قرار بدهیم و مقیاس بسازیم» برای که؟ و چرا؟

    ـ «این محاسبه‌اش فنّی و علمی و روانی است» یعنی چه؟

    ـ از عبارت: «مسایل زیادی را نوعاً فرمول است و قواعد مخصوص تعلیماتمان هست» چه مفهومی را اراده فرموده‌اید؟

    ـ فکر نمی‌کنید عبارت: «این بخش عرفان و خودسازی در علم اخلاق و در علم عرفان، معیارهای زیادی هست که با آن‌ها می‌توانیم خودمان را بسنجیم» قدری مغلق و پیچیده است؟

    ـ پس از ایراد چنان بیاناتی کسی از شما نپرسید که چه گفتید؟

     

    «وقتی مصلحت نظام پیش بیاید، ما دیگر هیچ چیز برایمان ارزش ندارد. حفظ نظام و رعایت مصلحت نظام، فوق ارزش‌هاست. برای آن هر قانونی را می‌شود به هم زد. هر حکمی را می‌شود نقض کرد.»

    مجلّه‌ی حکومت اسلام، سال هفتم، شماره‌ی سوّم، پاییز 81، ص 36.

     پرسش‌هایی از جناب هاشمی:

    ـ نظام اسلامی برای حفظ ارزش‌های اسلامی است. آیا می‌توان برای حفظ چنان نظامی، دست از ارزش‌های اسلامی برداشت؟

    ـ آیا مصلحت نظام برتر از وفای به عهد، حفظ امانت و تولّی در دین است؟

    ـ آیا آن‌چه را که خلفا در طول قرون مرتکب شده‌اند، جز مصلحت اندیشی برای نظامشان بوده است؟

    ـ آیا به نظامی که برای مصلحت خود به هیچ ارزشی پای‌بند نخواهد بود، می‌توان اعتماد کرد؟

    ـ مگر خداوند تبارک و تعالى احکام ثانویّه را وضع نفرموده است تا ما در تنگنا نباشیم؟

    ـ بهتر نبود می‌فرمودید ما در نظام اسلامی در هر حالی به وظیفه‌ی الهی خود باید عمل کنیم؟

    زیبا نبود 
    در ضمن دلیلش این هست که تمام مخاطبتون از شبکه های مجازی بسته شده مثل پلاس یا فیسبوک میان 

    بنده هم از پلاس ارجاع داده شدم به اینجا
    پاسخ:
    سلام.
    فقط 23.2% بطور غیر مستقیم وارد وبلاگ می شوند.
    (یعنی مثل شما دوست عزیز از شبکه های اجتماعی یا از طریق جستجو در موتور های جستجوگر یا از طریق لینک شدن توسط بقیه دوستان در وبلاگ هاشون)
    سلام
    والا من ک تا حالا با پنج تا آی پی،حداقل، بدون فیلتر شکن امدم:-) 
    پاسخ:
    بگذارم آپی هاتون رو؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی