با عـــــــــــــــــــــــــــــــین

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی

۷۵ مطلب با موضوع «شهید» ثبت شده است

نمیتوانم از دیدن آرزو های شیرین زندگیم دست بکشم!

پ.ن:یک تقاضا از خدای عزیز و مهربان:

اگر میشود در سرای آخرت،فقط چند دقیقه ای من و این شهید دوست داشتنی را به هم برسان،

بعد هر بلایی که مقدر فرمودید،حاضرم با جان و دل آن را بچشم...

حاج رضوان-شهید عماد مغنیه

امشب به یکباره از رفیق شهیدم تقاضایی کردم!

چقدر زیباست که سر من هم مانند "وهب"در آغوش مادرم پرتاب کنند....

برخی از دوستان که با من از نزدیک در ارتباط اند،

میدانند که فقط به تعداد انگشت های یک دست،

من در زندگی الگو و قله رفیع دارم...

یکی از این قله های رفیع و سرفراز

"شهید عماد مغنیه"

سردار بزرگ اسلام ومردی از جنس نور محبتت است.

مردی که در روز 24 بهمن سال 86،تمام رسانه های جهان را مجبور به زدن این تیتر کرد:

امشب اسرائیل بعد از 20 سال خواب آرامی خواهد داشت.

واقعا حرکت خانم مریلا زارعی در اختتامیه جشنواره 

بسیار زیبا بود.

پ.ن:خواهش خانم مریلا زارعی از میهمانان جهت ایستادن به احترام مادران شهدا.

دیشب آخر شب،

من در رخت خواب بودم.

مادر عزیز تر ازجانم به یک باره من رو صدا کردند!

یک جمله خیلی عجیب و خوش حال کننده به من گفتند:

نگرانم از این قافله جا بمونی....

این حرف از نظر من یک نوع رضایت نامه است.


دشمن بداند:

بر افرادی که

از جان خود در راه رسیدن به هدف گذشته اند،

هیچ راه تسلطی ندارد...


به گوش نجسشان برسانید

حزب الله همیشه لبخند نمیزند...

ما انتقام "رضا"ها را خواهیم گرفت.

پ.ن:نحن ابناء الحیدر(علیه السلام)

دست اگر دست تو باشد

نیست دلچسب تر از چیده شدن

رویایی....

در کمد لباس های این حقیر 

سه دست لباس نظامی هست.

برخی از دوستان میدانند که من این لباس رو برای چه زمانی کنار گذاشته ام.

والله دلم لک میزند آن زمان را....

حجت بن الحسن(عج الله) بی صبرانه منتظریم.

من سر داشته باشم،

و "رضا"بی سر باشد؟

در رسومات رفاقت همچین چیزی بعیدست....