ما گرد مداری از خطر میگردیم
تا صبح به دنبال سحر میگردیم
سوگند به لالهها، که همچون خورشید
زرد آمدهایم و سرخ بر میگردیم
- ۰ نظر
- ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۰۵
ما گرد مداری از خطر میگردیم
تا صبح به دنبال سحر میگردیم
سوگند به لالهها، که همچون خورشید
زرد آمدهایم و سرخ بر میگردیم
مشکل اصلی بچه حزب اللهی در ساختن کرسی های آزاد اندیشی،
برخورد امنیتی فلان نهاد و بهمان ارگان نیست!
مشکل اصلی اینجاست که ما تصور می کنیم،خیلی بلدیم!
به سبب همین تفکر،سریع به تفکر مخالف،انگ مغلطه،التقاط و ... میزنیم.
هر زمانی که توانستیم ادب مباحثه را رعایت کنیم،آن وقت است که تمام اندیشه ها در بستری مطمئن و عقلانی،به درستی صیقل پیدا می کنند و آن تفکر ناب متولد خواهد شد...
تمدن اسلامی "آندلس"
با چند قرن سابقه،
با یک توافق احمقانه
به فنا رفت...
تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه)،اسلام ائمه هدی(علیهم السلام)،اسلام فقرای دردمند،اسلام پابرهنگان،اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت ها باشد.هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری مدرن و کومونیسم خون آشام و نابود کننده رفاه و تجمل،اسلام التقاط،اسلام سازش و فرومایگی،اسلام مرفهین بی درد و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد.
حضرت روح الله-1367/6/30
پ.ن:برخی از مردان متولد شده اند برای انجام کار های بزرگ.
بنظر من نادر طالب زاده هم از آن دسته افراد است که باید یک ماموریت بزرگ در زندگی اش انجام دهد.
جشنواره عمار،بزرگ ترین خدمت این مرد به جامعه اسلامی بود و ان شاء الله این حرکت و جوشش سبب تغییر مسیر هنر از اسلام آمریکایی به اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه)خواهد شد...
25 سال آینده را نخواهند دید...
پ.ن1:سید بزرگوار ما اینگونه بگوید،یعنی قطعا و جازما همان گونه خواهد شد.
پ.ن2:برویم برای آموزش زبان عبری.
به هرحال بعد از فتح اسرائیل،
تلاویو دفتر نمایندگی ولی فقیه نیاز ندارد؟
با عشق،طلسم گرگ را می شکنیم
شب-این قفس سِتُرگ-را می شکنیم
هر چند تبر به دوشمان نیست ولی
یک روز "بت بزرگ" را می شکنیم!
پ.ن:احمدی بت شکن...
امروز موقع نهار
وقتی می خواستم مستند "هفت قصه از سیستان" را پخش کنم،
خانواده گفتند،
"یک وقتی چیزی نگذاری که اعصاب مون خورد بشه"!
خیلی عجیب بود که یک خانواده انقلابی،چطور به آرمان رسیدگی به مستضعفین
می گویند عامل بهم ریختن اعصاب!
پ.ن:مستند هفت قصه از سیستان،ساخت شهید آوینی در سال 58 است که مربوط می شود به وضعیت فقر و استضعاف در منطقه سیستان.