در پشت جبههها ما فرزندان انقلاب داشتیم رفته رفته باور میکردیم، این یک سرنوشت لایتغیر است که انقلاب باید فرزندان خویش را ببلعد و خود را برای بلعیده شدن آماده کرده بودیم.
آن عزیز رجایی شهید میگفت هر کسی باید چیزی را قربانی راه انقلاب کند و من آبرویم را قربانی میکنم و ما که هنوز سنگینی خون آن عزیزان را بر گرده رنجور خویش داشتیم، پذیرفته بودیم که باید برای اسلام خود را تقدیم کنیم؛ جهاد سازندگی را، سپاه پاسداران را، بنیاد شهید را، کمیتهها را و… و چه باک؛ مگر نه این است که تا خون فلق بر افق صبح ننشیند، خورشید طلوع نخواهد کرد؛ بگذار خون ما بر افق انقلاب بنشیند و خورشید عدالت سر از غیبت صدها ساله بردارد چه باک.
کمیتههای انقلاب فدایی انقلاب بشوند؛ نام «وزارت» مثل یک وصله ناجور بر تارک عرش نگین سپاه پاسداران بنشیند؛ ادارهها جهادی نشوند که هیچ، “جهاد” اداره شود و انقلاب مثل گربه بیوفایی که فرزندان خویش را میخورد، یکایک ما را ببلعد؛ چه باک.
(شهید آوینی)
پ.ن:ضربه شلاق که سهل است!
برای حفظ نظام،شمشیر هم میخوریم...
- ۰ نظر
- ۱۲ تیر ۹۳ ، ۱۱:۲۶